غمگین چو پاییزم...

نمیدونم چی بگم.....

امروز بعد چندین ماه نفسمو دیدم... خیلی دلم براش تنگیده بود خیـــــــــــلییییییییی....... ازش خواسته بودم بهم فیلم بده اونم برام اورده بود.... چقد دلم میخواست مقل اون روزا با هم میرفتیم و میچرخیدیم ولی حیف ک هیچی مث سابق نیست.... خیلی دلم میخواست حداقل بهش میگفتم ک دلم واقعا برات تنگ میشه ولی جلو خودمو گرفتم،چون هروقت رفتم سمتش و حرفی زدم به بدترین شکل باهام رفتار کرده........ آه.....................................................................

خدایا شکرت هوامو داشته باش...

نوشته شده در سه شنبه 21 مرداد 1393برچسب:,ساعت 1:11 توسط دیوونه| |


Power By: LoxBlog.Com