غمگین چو پاییزم...
میبینم ک با همه راحتی،از کامنتات تو فیسبوک خیلی راحت میشه فهمید بعضیا خبر حال و روز و شرایطتتو دارن و خیلی راااحت درد دل میکنی با بقیه....... من و باش ک چی فک میکردم !!! به هرحال تازه میاد ب بازار کهنه میشه دل آزار،طوری ک دیگه نه جواب اس میدی نه پی ام! اوکی آقاامیر من ک حرفی نمیزنم و گله ای نمیکنم،خیلی وقته همه چیزو تو خودم میریزم... وقتی یاد حرفا و قولات میفتم خندم میگیره و یه لبخند تلخ رو صورتم میشینه.... دلم میخواست باشی چون فقط تو میدونی حال و روزمو ولی خودتو برام گرفتی! باشه باشه..... لعنت ب من ک الان دارم گریه میکنم.. لعنت به من ک اینقدر ضعیفم... لعنت ب من ک فقط کسیو میخوام ک کمر همت برای خرد کردنم بسته.... آخ خداااا خستم ... بریدم... کم بدبختی دارم؟ دیگه بسم نیست؟؟؟؟؟؟؟؟
گاهي اوقات...
نظرات شما عزیزان:
حسرت تکرار يک لحظه ؛
ديوانه کننده ترين حس دنياست...
Power By:
LoxBlog.Com |