غمگین چو پاییزم...

امروز قرار داشتیم توی پارک.... با هم حرفیدیم... میدونی چی بهم گفت؟ گفت تا الان که با هم بودیم من کاملا شناختمت و میدونم که اگه زندگی مشترکم داشته باشیم نمیتونیم موفق باشیم و با هم فرق میکنیم..........

میدونین این یعنی چیییی؟ حرفش یعنی اینکه تو اونی نیستی که من میخوام و ازت خوشم نمیاد و دختر خوبی نیستی برای من...........

خدایا بزار بمیرم و راحت شم..... به خدا حرفاش مثل پتک توی سرم فرود اومد و الانم کاملا گیجم، یعنی واقعا اون منو نمیخواد؟ پس چرا بهم میگفت دوسم داره؟چرا ازم قول میگرفت تنهاش نزارم؟چرا میگفت خوشحالم از بودنت؟ چرا وقتی بهش میگفتم من روانیم و اگه کسیو دوس داشته باشم براش قفس میسازم ولی اون میگفت من قفستم میخوام؟؟؟ همش دروغ بود؟؟ خدایا من که از همه چیز توبه کرده بودم پس چرا باز باید عذاب بکشم؟ خدایا تو شاهد اشکامی پس چرا به این روز افتادم که اون پسم بزنه؟؟؟؟/

خدایا بیا بغلم کن بخدا دیگه از زمینیا خسته ام،آغوش امن تو رو  میخوام.......



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 14 اسفند 1390برچسب:,ساعت 19:48 توسط دیوونه| |


Power By: LoxBlog.Com