غمگین چو پاییزم...

امروز بعد 27 روز دیدمش........ خدا میدونه چقد دلم براش تنگیده بود و چقد هر روز نگرانش میشم........ تا وارد کلاس شد من تمام وجودم شروع به لرزیدن کرد....... دوستم که حالمو فهمید تا چن دقیقه دستمو تو دستاش گرفته بود و سعی میکرد آرومم کنه....... چن بار میخواستم برم بیرون از کلاس ولی دوستم مانع شد..... به هر حال فقط خدا میدونست اون لحظه تو دلم چه غوغایی به پا بود........

خدایاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا خودت بهم پناه بده............................................

 

درد دل نمی کنم،زخم که از عصب بگذرد دیگر درد ندارد..!!



نظرات شما عزیزان:

MTB
ساعت12:53---20 فروردين 1391
س/باتبادل لينك موافقي خبرم كن راستي وب باحالي داري

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در یک شنبه 19 فروردين 1391برچسب:,ساعت 23:49 توسط دیوونه| |


Power By: LoxBlog.Com