غمگین چو پاییزم...
از روی عادت... فراموش کردن …
نظرات شما عزیزان:
گاهی اسمش رو لبم ترانه میشه...
از روی عادت...
پاهای خسته م، هنوز در به در آواره میشه...
از روی عادت...
درددلامو به هیشکی نمیگم...
از روی عادت...
با عکسش درددل میکنم...
از روی عادت...
تو پارک خاطره ها قدم میزنم...
از روی عادت...
یادش که میفتم دلم میگیره...
از روی عادت...
هر ثانیه، به امید اینکه بهم زنگ بزنه، گوشیمو چک میکنم...
از روی عادت...
با در و دیوار خونه خلوت میکنم...
از روی عادت...
بعضی روزا به یاد اون اشک مهمون چشمام میشه...
از روی عادت...
بعضی وقتا، پشت پنجره میشینم...
از روی عادت...
روزای دلگیر...قلمو کاغذ برمیدارم و بزرگ مینویسم...
امیر مـــــــــن کجـــــاســـت...؟
هنر میخواهد …
و من …
بی هنر ترین انسان عالمم …
و تو هنرمند ترین انها …
Power By:
LoxBlog.Com |