غمگین چو پاییزم...

دل من یک دوست می خواهد .نمی دانم خواسته زیادی است یا نه .

دل من یک دوست می خواهد تا با او درد دل کنم .

از خوبی ها و بدی های پیش آمده بگوییم . با هم بخندیم و با هم گریه کنیم .

غم من , غم او باشد و شادیم شادی او .

دنبال چرا و چگونگی مسائل نباشد . کم و کاستی های من را مثل یک آرشیو

در خود جمع نکند تا به وقت لزوم !! مثل پتک بر سرمان بکوبد .

دل ما یک دوست می خواهد تا سر به روی شونه اش بگذاریم و از این کار

حسی از آرامش به ما منتقل شود وگرنه که سر بر روی هر تخته سنگی می توان گذاشت .

دل ما یک دوست می خواهد تا زمزمه های ذهن مان را به او بگوییم ,

آنچه را که نمی توانیم به هرکه بگوییم و بیم این را نداشته باشیم

روزی مثل درسی که حفظ کرده آنها را در اختیار دیگران بگذارد .

دل ما یک دوست می خواهد تا اگر می گوییم چیزی بد است و نا به جاست

سعی نکند که حتماً آن را امتحان کند تا به نتیجه ما برسد , حرفمان را دربست قبول کند .

دل ما دوستی می خواهد که اگر ناخودآگاه یادمان رفت "صبح" را به او "به خیر" بگوییم

خودش پیش دستی کند و ما را شرمنده .

دلمان دوستی می خواهد که با دیدنش گل لبخند از لبانمان بشکفد و دلمان را جلا دهد .

دل ما دوستی می خواهد که برای با او بودن بهانه لازم نباشد .بی بهانه بشود با او بود

دل ما دوستی می خواهد که اگر دلتنگش شدیم خودش زودتر از ما به ما زنگ بزند .

دل ما دوستی می خواهد که غذا بی ما از گلویش پایین نرود .

دل ما دوستی می خواهد که مرامش مارا بکشد .

دلمان دوستی می خواهد که به این زودی ها از ما سیر نشود و

بهانه های واهی برای پیچاندمان در آستین نداشته باشد .

دوستی می خواهیم که با او دوسوی ریل قطار رابگیریم و برویم ,

حرف بزنیم ندانیم که چقدر رفته ایم و کجا هستیم .

دل ما دوستی می خواهد که حرمت نان و نمک را بداند . نمک را با نمکدان قورت ندهد

و تازه وجود نمکدان را هم کتمان نکند.

شاید که این چیزها کوچک به نظر بیاید ولی مفهوم والایی دارد .

چه کنیم , شاید دل ما زیاده خواه است .

یا اینکه زمانه را بد آمده ایم . شاید باید سالها به عقب بازگشت تا رفیق شفیق بیابیم...

 

خدایـــــــــــــــــــــــــــــــا کمی خدا به من قرض میدهی......؟؟؟

 

 

دیشب تو statusesh نوشته بود "غمگین چو پاییزم از من بگذر،شعری غم انگیزم از من بگذر.. بگذار ای بی خبر بسوزم،چون شمعی تا سحر بسوزم"

منم نوشته بودم"هرکس از این دنیا چیزی برداشت...من از این دنیا دست برداشتم"

دوباره نوشت"دریا نرفته چه می فهمد معنی طوفان را!"

جفتمون on بودیم ولی pm ندادیم...

صبح بیدار شدم دیدم از هر دوتا add listam آی دیشو حذف کرده!! یه بار دیگه این کارو کرده بود ولی وقتی ازش پرسیدم گفت خود به خود چنتا آدی از add list خودشم حذف شدن... منم خودمو زدم به نفهمی و خنگ بازی و دیگه بهش نگفتم که خودم تمام ترفندهای یاهو رو از برم..!

بهش بعد مدت ها اس دادم و گفتم آن شو کارت دارم... اونم گفت آخرشب...

 میخوام امشب بهش بگم که ازش پرم و میخوام بگم ک من فقط براش حکم یه موش آزمایشگاهیرو داشتم یبار بهش گفتم این حرفو ولی خیلی بهش برخورد و از حرفم پشیمون شدم... ولی امشب میخوام حرف بزنم ولی از احساسم نه از گله هایی که دارم و ازش نکردم،فقط ازش یه خواسته داشتم و اونم این بود ک با آیدیا کاری نداشته باشیم ولی همونم عمل نکرد!

من دیگه اصلا بهش پی ام ندادم ولی نمیدونم چرا اینکارو کرده و میخواد عذابم بده چون من بهش گفته بودم ک وقتی بیام و آدیتو نبینم دلم بدجور میگیره ولی اون بی اعتنا کار خودشو کرد!!

خدایا خودت میدونی..........

 

 



نظرات شما عزیزان:

رضا
ساعت20:47---9 خرداد 1391
بابا خودمون کلی غصه داریم.تورو خدا وبلاگتو شاد کن مطالبشو میخونم حال کنم دیوونه.

گود موزیک موزیک خوب دانلود موزیک و اهنگ های روز
ساعت17:25---7 خرداد 1391
سلام وبت عالیه به منم سر بزن همو لینک کنیم مرسی بای http://goodmusic.loxblog.com

kasra
ساعت6:22---6 خرداد 1391
سلام عزیز.
وبلاگ زیبایی داری .
خوشحال میشم پیشه منم بای.
موفق باشی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در جمعه 5 خرداد 1391برچسب:,ساعت 21:46 توسط دیوونه| |


Power By: LoxBlog.Com