غمگین چو پاییزم...

 

عیب کار اینجاست که من ،

 

 

 

'' آنچه هستم '' را با '' آنچه باید باشم " اشتباه می کنم ،

 

 

 

وخیال می کنم آنچه که باید باشم هستم ...

 

 

 

در حالیکه آن هستم که نباید باشم ...

 

 

 

 

 

دوست داشتن

گاهی سخت می شود...

دوستش داری و نمی داند

دوستش داری و نمی خواهد

دوستش داری و نمی آید ...

دوستش داری و سهم تو از بودنش

فقط تصویری است رویایی در سرزمین خیالت

دوستش داری و سهم تو...

از این همه، تنهایی است ....

 

   

 

اینا که تو خیابون راه میرن و یهو با خودشون میخندن....
آدمایی ان که با خاطره هاشون زنده ان
دیوونه نیستن فقط یکم خسته ان...

 

 

کاش خودت هم مثل خاطراتت برای ماندن سرسخت بودی...

 

 

 

دیروز با هم امتحان داشتیم و اتفاقا توی ی کلاس افتاده بودیم ولی چون من دیر رسیدم بردنم ی کلاس دیگه... قبل امتحان تو حیاط دیدمش و بعد امتحانم چن بار دیدمش... وقتی داشت از پله ها پایین میرفت با یه دستش سمت چپ کمرشو گرفته بود.. احتمالا بازم دیوونه مراقب خودش نبوده و تو باشگاه اسیب دیده شاید تا پاییز دیگه نبینمش معلوم نیست ترم تابستونی بردارم یا نه!! دیشب زده بودم به سیم آخر و واقعا داشتن دق میکردم...

خـــداجـــونم دیگه کوتاه بود و تپلیمو پسم بده... خودت ک شاهدی ذره ذره دارم آب میشم و جز خودت هیچکی نمیدونه



نظرات شما عزیزان:

غزل
ساعت0:50---4 مرداد 1391
ما آدما چرا باید از دست بدیم تا بفهمیم داشتیم

mitra
ساعت9:27---3 تير 1391
slm azizam kheily ba salighei vebet harf nadare tonesti bia vebam

زهرا
ساعت20:09---1 تير 1391
من اگر جات بودم فراموشش ميكردم

زهرا
ساعت20:06---1 تير 1391
من اگر جات بودم فراموشش ميكردم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 1 تير 1391برچسب:,ساعت 17:7 توسط دیوونه| |


Power By: LoxBlog.Com