غمگین چو پاییزم...

با من تو بودی از نگاهم تا خداحافظ

حالا چه شد رفتی فقط تنها خداحافظ

من با سلوک عشق تو با زندگی بودم

اما تو کردی زندگی ها با خداحافظ

داری کنارم می زنی بی هیچ و بی معنی

شرمنده از من می شود حتی خداحافظ

سر می کنی زیر تمام آرزوهایم

با اشک می گویی تو خوب اما خداحافظ

دارم مسیر اشک ها را می نویسم من

ای ابرها، باران، خدا، دریا خداحافظ

می پوسم اینجا پشت این لاک خودم بودن

با من بمان خوبم، گلم آیا خداحافظ

من مست و شبگردم شبیه قبلترهایم

از من نترس اینجا، نگو بی جا خداحافظ

انگار می بینی نگاهم از تو دلگیر است

بازم هوایی می شوی بی ما خداحافظ

آخر نفهمیدم که دستت با چه کس خو کرد

دل با چه خوش با آن سلامت، یا خداحافظ

نوشته شده در 26 تير 1392برچسب:از,سلام,تا,خداحافظ,ساعت 11:53 توسط | |


Power By: LoxBlog.Com